چهار روش برای ارتقای مهارت
کسی رو تصور کنید که از نظر شما تو کارش حرف نداره (سطح مهارت بالایی داره): یه ورزشکار، یه موسیقیدان، یه دانشمند.
احتمالا آرزو میکنید که شما هم با یه همچین نعمتهای خدادادیی به دنیا میاومدید، درسته؟
اومدید!
ما معمولا تصور میکنیم که مهارتها به ژنتیک مربوط میشن، که آدمهای حرفهای بدون تلاشی میتونن شاهکار کنن بقیه ما فقط میتونیم رویاش رو داشته باشیم. این درست نیست. مهارت از رویاروییهای کوچک و قدرتمند شروع میشه که جرقه انگیزه شما رو با اتصال هویت شما به یه آدم یا گروه کاردرست میزنه. به این میگن اشتعال و از یه فکر کوچیک و متحول کننده تشکیل شده که ناخودآگاه شما رو روشن میکنه:
من میتونم یکی از اونا باشم
این مقدمه «کتاب کوچک مهارت» از دنیل کویل هستش، یه کتاب با ۵۲ راهکار ساده و اثباتشده برای ارتقای هر مهارتی. اون یه راهنمای فوقالعادهاست. تو چند دقیقه شما بارها میگید اوه، عجب.
کلید راه اینه که مطمئن بشید راهکاری رو انتخاب کنید که از معیار ر.د.ه.ب پیروی میکنه:
ر: رسیدن و تکرار
د: درگیری
ه: هدفمندی
ب: بازخورد سریع و قوی
بیاید یه نگاه سریع به هر کدوم داشته باشیم.
رسیدن و تکرار
تمرین باید جوری باشه که شما وادار کنه در لبه تواناییهاتون حرکت کنید. خلاصه اینکه باید مدام به هدف برسید و تکرار کنید.
خودتون رو بذارید جای کسی که داره یه جلسه تمرین رو میچرخونه. شما باید:
- یکی رو صدا کنید، ازش سوال بپرسید و بخواید که بهش جواب بده یا
- اول یه سوال بپرسید و بعد به صورت تصادفی یکی رو انتخاب کنید که بهش جواب بده
دومی بهترین روشه چون همه رو مجبور میکنه که تو ذهنشون به جواب برسن، حتی اگه اسمشون صدا زده نشه. اگه از یه فرد خاص سوال کنید من میدونم که من نیازی ندارم که بهش جواب بدم واسه همین با گوشم ور میرم و منتظر میمونم که واسه یه سوال اسم من رو صدا کنید و فقط یک بار به جواب برسم.
همیشه خودتون یا کسایی رو که دارید بهشون آموزش میدید رو جایی بذارید که به جواب برسه و این کار رو مدام تکرار کنید.
درگیری
تمرین باید توجه شما رو به خودش جلب کنه و شما رو از نظر احساسی توی رسیدن به هدف درگیر کنه.
تصور کنید میخواید افکتهای اسلایدهاتون رو برای ارائهای که پیش رو دارید سر و سامون بدید. شما می تونید:
- از اول تا آخر همه اسلایدها رو ۱۰بار برید و بیاید یا
- افکت هر کدوم از اسلایدها رو بدون خطا و به نحو احسنت انتخاب کنید
اینکه دهبار یک ارائه رو از اول تا آخر برید س خیلی بدی داره، ولی اینکه کار رو به نحو احسنت از اول تا آخرش برید مثل یه باری میمونه که بهش توجه میکنید.
مطمئن بشید که خروجی هر جلسه تمرین جوری باشه که شما بهش اهمیت میدید. اونوقت بیشتر تلاش میکنید و باهاش درگیر میشید و سریعتر پیشرفت میکنید.
هدفمندی
تمرین باید شما رو مستقیم به مهارتی که میخواید به دست بیارید وصل کنه (بدیهی به نظر میاد ولی خیلی وقتا تمرینی که انجام میدیم ارتباط خاصی با چیزی که میخوایم بهش برسیم نداره).
فرض کنیم که شما موقع سخنرانی جلوی جمع مضطرب و وحشتزده میشید. کاری که میتونید بکنید:
- تو خونه تنها تمرین کنید تا وقتی که زیر و بم خودتون رو بشناسید یا
- با یه گروه کوچک تو فضایی که رسمیت کمتری داره تمرین کنید. مثلا یه جلسه یا ملاقات؟
گرچه تمرین انفرادی قطعا کمک میکنه، تنها راهی که زیر فشار مخاطبها خوب عمل کنید اینه که جلوی آدمها سخنرانی کنید. تمرین انفرادی شما رو برای اضطرابی که وقتی کلی چشم رو شماست آماده نمیکنه.
بازخورد سریع و قوی
تمرین باید بتونه اطلاعات دقیقی از روند پیشرفت شما رو به شما ارائه کنه.
دارید برای یه امتحان آماده میشید. یه کتاب آزمون تهیه کردید:
- آزمونها رو انجام بدید و فردا بیاید چک کنید که عملکردتون چطور بوده
- یه بخشی رو انجام بدید و تو اون بخش به جوابهای خودتون نمره بدید تا ببینید کجا رو درست یا غلط رفتید
آزمونها رو تکهتکه انجام بدید. نتیجه رو چک کنید. بازخورد سریع بهترین بازخورده و به شما کمک میکنه ببینید کجای راه هستید. حتی یک روز صبر کردن واسه بازخورد گرفتن یه فاصله فکری ایجاد میکنه که عدم درگیری رو در پی داره که غالب شدن بهش خیلی سخته. این یعنی خیلی از وقتی که برای یادگیری صرف کردید عملا از دست رفته.
ترجمه از Inc.com